استاد حجت الاسلام وآله کاشمری
🔰 توحید در دعای عرفه
بِکَ عَرَفْتُکَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیْکَ وَ دَعَوْتَنِی إِلَیْکَ وَ لَوْ لاَ أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ
من تو را به تو شناختم و تو مرا بر وجود خود دلالت فرمودى و بسوى خود خواندى و اگر تو نبودى من نمى دانستم تو چیستى
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَدْعُوهُ فَیُجِیبُنِی وَ إِنْ کُنْتُ بَطِیئاً حِینَ یَدْعُونِی
ستایش خداى را که من او را مى خوانم و او اجابت مى کند و هر چند وقتى که او مرا مى خواند کندى و کاهلى مى کنم
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أَسْأَلُهُ فَیُعْطِینِی وَ إِنْ کُنْتُ بَخِیلاً حِینَ یَسْتَقْرِضُنِی
و ستایش خداى را که چون از او چیزى درخواست کنم به من عطا مى کند و هر چند هنگامى که او از من قرض مى خواهد من بخل مى ورزم
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی أُنَادِیهِ کُلَّمَا شِئْتُ لِحَاجَتِی وَ أَخْلُو بِهِ حَیْثُ شِئْتُ لِسِرِّی بِغَیْرِ شَفِیعٍ فَیَقْضِی لِی حَاجَتِی
و ستایش خداى را که براى هر حاجتى هرگاه او را خواستم ندا خواهم کرد و هر وقتى براى راز و نیاز با او خلوت توانم کرد و بدون هیچ واسطه و شفیع حاجتم را روا مى سازد
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لاَ أَدْعُو غَیْرَهُ وَ لَوْ دَعَوْتُ غَیْرَهُ لَمْ یَسْتَجِبْ لِی دُعَائِی
سپاس خداى را که تنها او را به دعا مى خوانم نه غیر او را و اگر از غیر او حاجت مى خواستم دعایم مستجاب نمى کرد
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی لاَ أَرْجُو غَیْرَهُ وَ لَوْ رَجَوْتُ غَیْرَهُ لَأَخْلَفَ رَجَائِی
و سپاس خداى را که به او چشم امید دارم نه به غیر او و اگر به غیرش امید مى داشتم مرا ناامید مى گردانید
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَکَلَنِی إِلَیْهِ فَأَکْرَمَنِی وَ لَمْ یَکِلْنِی إِلَى النَّاسِ فَیُهِینُونِی
ستایش خداى را که کار مرا به حضرتش واگذاشت و گرامیم داشت و به غیرش وانگذاشت تا خوارم گرداند
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی تَحَبَّبَ إِلَیَّ وَ هُوَ غَنِیٌّ عَنِّی
ستایش خداى را که با من اظهار کمال دوستى فرمود با آنکه از من بى نیاز بود
وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی یَحْلُمُ عَنِّی حَتَّى کَأَنِّی لاَ ذَنْبَ لِی فَرَبِّی أَحْمَدُ شَیْءٍ عِنْدِی وَ أَحَقُّ بِحَمْدِی
و سپاس خداى را که از خطا و گناهانم حلم و بردبارى کرد چنانکه گویى گناهى از من سر نزده است پس خداى من پیشم محبوب ترین موجود است و به حمد و ستایش من او را سزاوارتر از همه عالم است
🔰معرفی انت
أَنْتَ الَّذِی مَنَنْتَ أَنْتَ الَّذِی أَنْعَمْتَ أَنْتَ الَّذِی أَحْسَنْتَ أَنْتَ الَّذِی أَجْمَلْتَ
تویى که عطا فرمودى تویى که نعمت دادى تویى که احسان کردى تویى که نیکویى کردى
أَنْتَ الَّذِی أَفْضَلْتَ أَنْتَ الَّذِی أَکْمَلْتَ أَنْتَ الَّذِی رَزَقْتَ أَنْتَ الَّذِی وَفَّقْتَ
تویى که فضل و کرامت فرمودى تویى که (لطف را) کامل گردانیدى تویى که روزى بخشیدى تویى که توفیق دادى
أَنْتَ الَّذِی أَعْطَیْتَ أَنْتَ الَّذِی أَغْنَیْتَ أَنْتَ الَّذِی أَقْنَیْتَ أَنْتَ الَّذِی آوَیْتَ أَنْتَ الَّذِی کَفَیْتَ
تویى که به خلق عطا فرمودى تویى که فقیر را غنى ساختى تویى که سرمایه دادى تویى که پناه دادى تویى که امور بندگانت را کفایت کردى
أَنْتَ الَّذِی هَدَیْتَ أَنْتَ الَّذِی عَصَمْتَ أَنْتَ الَّذِی سَتَرْتَ أَنْتَ الَّذِی غَفَرْتَ
تویى که هدایت کردى تویى که خوبان را عصمت از گناه کرامت کردى تویى که گناهان را مستور ساختى تویى که گناهان را آمرزیدى
أَنْتَ الَّذِی أَقَلْتَ أَنْتَ الَّذِی مَکَّنْتَ أَنْتَ الَّذِی أَعْزَزْتَ أَنْتَ الَّذِی أَعَنْتَ
تویى که عذر گناهان را پذیرفتى تویى که تمکن و جاه بخشیدى تویى که عزت و جلال دادى تویى که اعانت فرمودى
أَنْتَ الَّذِی عَضَدْتَ أَنْتَ الَّذِی أَیَّدْتَ أَنْتَ الَّذِی نَصَرْتَ أَنْتَ الَّذِی شَفَیْتَ
تویى که مدد فرمودى تویى که تأیید توانایى دادى تویى که یارى فرمودى تویى که بیماران را شفا دادى
أَنْتَ الَّذِی عَافَیْتَ أَنْتَ الَّذِی أَکْرَمْتَ تَبَارَکْتَ وَ تَعَالَیْتَ
تویى که عافیت بخشیدى تویى که اکرام فرمودى تویى که برترى دادى
فَلَکَ الْحَمْدُ دَائِماً وَ لَکَ الشُّکْرُ وَاصِباً أَبَداً
پس حمد و ستایش مخصوص توست و شکر و ستایش دایم تو را سزاست
چند سوال مهم در مورد اندیشیدن...
تربیت حاصل علم است یا عقل؟
معلم و مربی عالم باشد یا عاقل؟
برای کسب جواب به ادامه مطلب مراجعه بفرمایید
قم کجا ، شام کجا ، غربت سادات کجا ؟ سرِ بر نیزه و دروازه ی ساعات کجا ؟! |
روضه خوانت میشوم با روضه ای تک مصرعی « بر زمین بودی و بر جسم تو پیراهن نبود » |
ما حاجت خود را فقط از روضه گرفتیم جز روضه ارباب بجوییم کجا را ؟ |
دارد زبانه می کشد این روضه از دلم گودال ، تل ، عطش ، دل زینب (س) ، حرم ، حسین (ع) ... |
دلتنگ چای روضه و بی میل زمزمم خیری اگر که هست از این روضه دیده ام |
میان این همه نیزه که رو به پایین است صدای زینب کبری (س) است می رود بالا |
زندگی بی نمک روضه ی تو شیرین نیست نمک شور تو بر کوه شکر نفروشم |
این غصه ای است که خواهرتان را مریض کرد پیراهنت درید و خنجر خود را تمیز کرد |
قلب ما سنگ است، با گریه طلائی میشود مجلس روضه محل زرگری زینب (س) است |
حاجت به جنت و می آن نیست، جام ما یک استکان ز چایی روضه است، والسلام |
یک مصرع است حاصل عمری که داشتم یار آمد و گرفت و به بندم کشید و برد |
عشق یک واژه بی ارزش بی معنی بود تا که یکباره خدا گفت که عشق است «حسین (ع)» |
نفسم باد صبا، مشک فشانی با تو همه جا پر بشود از نفسم، ذکر حسین (ع) |
کاش باشد عیدیِ عیدت همین کربلا، پای برهنه، اربعین … |
هر کسی دیوانه ی عشقت نشد عاقل نشد غیرِ نوکرهایت آقا ، « کُلُّهُم لا یَعقِلون » |
از نام حسین است اگر عزت این دل یا رب تو فزونی بده بر قیمت این دل |
شادی هر دو جهانم به خدا از غم توست غم تو می برد از دل همه ی غم ها را |
بهای خون تو را جز خدا نداند کس تو کیستی که خدا خون بهای توست حسین |
به یاد مقتل و کرب و بلا، سالار زینب دوباره دل محرّم می شود شب های جمعه |
گر عشق تو رنگ غم نمی داد به دل « عشق » و « غم » و « دل » سه لفظ بی معنا بود |
الا یا ایها العطشان که خونت از جبین میریخت شنیدم پیش چشمت آب را دشمن زمین میریخت |
رحمت به آن کسی که به من یاد داد و گفت: وا کن دو لب به نام جنون و بگو « حسین (ع) » |
نی را در این بساط به نائی چه نسبت است؟ کم نیست اینکه بشنوم از خود صدای تو |
به پایان آمد این دفتر، عزایت همچنان باقیست برای نوکرت هر روز عاشورا و هر جا کربلا باشد |
تا قیامت زین خجالت خاک بر سر میکنم قتلگاهت دیدم، اما زنده ماندم یا حسین (ع) |
«حُر» کن مرا که جان من از شرم پر شده من را که راه نیست به جمع «حبیب»ها |
زاهد به ره کعبه و راهب به سوی دیر اما منِ مجنون هوسم کویِ حسین (ع) است |
به طوس رفتم و ناله زدم: «غریب! غریب!» ندا رسید ز سوی رضا (ع): «حسین؛ حسین (ع)» |
گل بودی و پای تو هر خار و خسی بود هر تکه از پیراهنت دست کسی بود… |
هیچیم ولی رزق دل ما چه فزون است شد عشق حسینی سبب برکت این دل |
جوهر درد متاعی است که هر جایی نیست از چنین جنس در این کوچه دکانم دادند |
حوض کوثر شود از اشک محبّان تو پُر ساقی اش دستِ خدایِ احدِ منّان است |
شرح غلام تُرک تو ، متن کتاب هاست یک موی او به قیمت صد جام و صد جم است |
حاصل عقل بُوَد عشق و ، جنون میوه ی اوست هر که از عشق تو دیوانه نشد عاقل نیست |
دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد آری آن جلوه که فانی نشود، نور خداست |
عاشقان را گر تو فرمان بر نثار جان دهی بر سر کوی تو هر شب عید قربان میشود |
چون شمع سحرگاه مرا کشته خود کن حیف است که گریان تو سر داشته باشد |
از آن خوشم که شدم نوکر سرای حسین منم غلام کسی که بود گدای حسین |
دست بوس نوکرت بودن برای من بس است نوکری نوکرت را دوست میدارم حسین |
مــا را غلامی تــو بـــود تـاج افتخـــــار این تاج را به افسر شاهان نمی دهم |
مردانه به پا مانده سر عهد نخستیم جز پیش غمت خم نشود قامت این دل |
خواهی ار دانی که داغت با دل زینب چه کرد قامتی خم گشته از بهر جواب آورده ام |
هرکس بر این لباس عزا طعنه می زند فردا برای یک نخ آن هم، اسیر ماست |
آهسته گویمت نکند بشنود رباب گهواره را در حراجی بازار دیده اند |
چشمی که در عزای تو تر میشود حسین(ع)! بیحرمتی است خیره به نامحرمی شود |
بهتر ز صد طبیب و مداوا و مرهم است یک جرعه چای روضه هر هفتهات حسین (ع)! |
حال و هوای هیئتتان خوشتر از بهشت با چای روضه بود که دلها جلا گرفت |
من ترک چایی کرده بودم سالیانی موکب به موکب اربعین چایی خورم کرد |
به یاد چایی شیرین کربلاییها لبم حلاوت “احلی من العسل” دارد |
چای بعد از روضه آب زندگیست خضر گویا اهل هیأت بوده است |
دو سه تا حبه قند و چای حسین بعد روضه عجیب می چسبد |
سرچشمه بقا همه در چای روضه هاست پس بهر خضر چای بقا را بیاورید |
رقیق شد دل آلوده از گناهم باز کمی ز معجزهی چای هیأتش این است |
سلیمان گر شوم، بر تو غلام حلقه بر گوشم بهشتا! ناز کمتر کن، که من شیدای شش گوشم |
اثبات میکند عمل حُر به عالمین هر کس که شد غلام تو عالیجناب شد |
پشت دستش هدف زخم ندامت گردد هر که از دست دهد، گوشه دامان تو را |
سفر عشق از آن روز شروع شد که خدا مهر یک “بی کفن” انداخت میان دل ما |
خوف محشر از کسی باشد که او بی صاحب است صاحب ما در قیامت هم قیامت میکند |
روی زیبای تو قرآن، نِگَهَت سوره حمد گیسویت سوره والیل، و لبت آیه نور |
دشمنت کشت، ولی نور تو خاموش نشد آری آن جلوه که فانی نشود، نور خداست |
پیچیده شمیمت همه جای تَن بی سر چون شیشه عطری که سرش گم شده باشد |
برادری به تعداد نیست به وفاداری است! یوسف یازده برادر داشت و حسین تنها عباس را |
تو در اول سر و جان باختی اندر ره عشق تا بدانند خلایق که فنا شرط بقاست |
دعا درمانی
دعایی که برای سلامتی و شفاء خوانده میشود باید همراه با اعتقاد باشد، لذا اگر در دعا کردن اعتقاد نباشد تأثیر عملی و مثبتی نخواهد داشت که البته اعتقاد در دعا شامل همۀ انواع دعاها میشود.
موعود : دعا کردن از ایام قدیم و سالیان دور در بین تمام ادیان و مکاتب بشری وجود داشته است به طوریکه تمام مکاتب و نحله های بشری در اموری مانند بیماری و گرفتاری ها از آن استفاده میکردند اما بعد از انقلاب صنعتی و ورود تکنولوژی به زندگی بشر تا حدی تأثیر دعا کم رنگ تر دیده شد و تا جایی رسید که تأثیر دعا در سلامتی و مسائل فیزیکی را منکر شدند.
اما در سال های اخیر دوباره دانشمندان بر این اعتقاد مهر تأیید زدهاند که تأثیر دعا در سلامتی و بیماری ها بسیار زیاد است. به طوری که برای اثبات این ادعا پژوهشگاه ها و مراکز خاصی را به خاطر این مسأله تأسیس کردهاند.
نکته جالب این است که هرروزه این دانشمندان به دستورات اسلام در رابطه با دعادرمانی و تأثیرات آن مهر تأیید زده و باعث شگفتی بسیاری از صاحب نظران غربی شدهاند.
لغت شناسی دعا
معنی لغوی دعا
دعا از جهت لغوی به معنای «کسی را صدا زدن- کسی را خواندن» (۱)
«خواندن و حاجت خواستن و استمداد» (۲)
معنی اصطلاحی دعا
امروزه دعا کردن و منظور از دعا در اصطلاح حاجت خواستن و طلب شفا از خداوند است که اعم از بیماری ها، اسقام، دردها و غیره میباشد.
البته دعا در لفظ و مکالمات مردم با توجه به متعلق دعا تفاوت دارد، مثلاً به کسی که دچار بیماری است گفته میشود دعا بخوان، یعنی برای شفاء دعا بخوان.
یا به کسی که منتظر امتحان دانشگاه یا مدرسه میباشد وقتی گفته میشود دعا بخوان، یعنی برای قبولی و قبول شدن دعا بخوان.
خلاصه اینکه لفظ دعا در اصطلاح به معنی حاجت خواستن از خداوند میباشد که شامل گرفتاری ها، مشکلات روحی، جسمی، مالی و.. میباشد. ولی مسأله ای که در حال بحث و اثبات آن هستیم دعا و تأثیر آن بر سلامتی بدن و نگاه اسلام به این موضوع میباشد.
فضیلت و آثار دعا از دیدگاه قرآن
۱- خداوند (جلّ جلاله) در قرآن کریم می فرماید: «قُلْ ما یَعْبَؤُا بِکُمْ رَبِّی لَوْ لا دُعاؤُکُمْ فَقَدْ کَذَّبْتُمْ فَسَوْفَ یَکُونُ لِزاماً» (۳)
بگو: «پروردگارم براى شما ارجى قائل نیست اگر دعاى شما نباشد؛ شما(آیات خدا و پیامبران را) تکذیب کردید، و(این عمل) دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد!».
خداوند در این آیه بیان میکند که اگر دعا نبود هیچ جایگاه و اهمیتی برای مردم قرار نمی داد. بنابراین از این کلام فهمیده میشود که جایگاه و منزلت انسان در نزد خداوند بهاندازۀ دعا کردن اوست.
برخی گفتهاند که در این آیه منظور از دعا «عبادت و پرستش خداوند» است. ولی این درست نیست، بلکه آنچه که از امامان معصوم (علیه السلام) دربارۀ این آیه نقل شده است، نشان می دهد که منظور از دعا در این آیه همان دعایی است که در عرف شرع فهمیده میشود. (۴)
مضمون این آیه نشان دهندۀ آن است که اهتمام خداوند به انسان از سوی دعا سرچشمه میگیرد، یعنی همان حاجت خواستن، که اهتمام خداوند شامل دادن نعمت – سلامتی و…. است.
۲- خداوند جل جلاله می فرماید: «فَلَوْ لا إِذْ جاءَهُمْ بَأْسُنا تَضَرَّعُوا وَ لکِنْ قَسَتْ قُلُوبُهُمْ» (۵)
چرا هنگامى که مجازات ما به آنان رسید، (خضوع نکردند و) تسلیم نشدند؟! بلکه دل هاى آنها قساوت پیدا کرد.
خداوند (جلّ جلاله) در این آیه سه هشدار می دهد که اگر کافران تضرع و زاری می نمودند، خداوند سختی و ناگواری و ختم و عذاب و ناراحتی های آنان را برطرف می نمود. (۶)
البته منظور از ناراحتی ها انواع ناراحتی های جسمی و روحی و عذاب را شامل میشود.
لذا خداوند (جلّ جلاله) در آیۀ شریفه اشاره به این مطلب دارد که انسان در تمام گرفتاری ها مانند بیماری و مشکلات روحی و جسمیباید به خداوند (جل و جلاله) متوسل شود و دعا را فراموش نکند.
فضیلت و آثار دعا از دیدگاه روایات
۱- دعا سبب تندرستی و بهبودی از هر بیماری است
محمد بن مسلم میگوید: به امام باقر (علیه السلام) عرض کردم: آیا اینکه رسول خدا (صلی الله علیه وآله) دربارۀ حبه السوداء (۷) فرموده که: «مایه شفا و بهبودی از هر بیماری است، جز مرگ» صحیح است؟ فرمود: بله، سپس فرمود: آیا می خواهی تو را چیزی که سبب بهبودی از هر بیماری و آسیب، حتی مرگ است، آگاه سازم؟» عرض کردم: بله، فرمود: دعا. (۸)
۲- دعا در مقابل نزول بلا قرار گرفته و از آن جلوگیری میکند
امام رضا (علیه السلام) فرمود: از پدر بزرگوارم (علیه السلام) شنیدم که می فرمود: «به راستی که دعا در مقابل بلا و گرفتاری می ایستد، و آن دو (یعنی دعا و بلا) تا روز قبامت قرین هم هستند».
در این زمانه یکی از بارزترین و آشکارترین مصادیق بلا همان بیماری و مشکلات جسمی و روحی است. لذا می توان گفت که مفهوم روایت این مطلب را می رساند که دعا کردن گاهی اوقات اصلا اجازۀ بیمار شدن را نمی دهد و نمیگذارد که شخص بیمار شود، لذا از مفهوم روایات می توان فهمید که دعا کردن گاهی اوقات برای جلوگیری از بیمار شدن است و گاهی اوقات برای شفاء از بیماری است.
دعا و اعتقاد
آنچه که از مجموع روایات فهمیده میشود این است، دعایی که برای سلامتی و شفاء خوانده میشود باید همراه با اعتقاد باشد، لذا اگر در دعا کردن اعتقاد نباشد تأثیر عملی و مثبتی نخواهد داشت که البته اعتقاد در دعا شامل همۀ انواع دعاها میشود.
البته بحث اعتقاد یک مبحث مهمی است که در همۀ مکاتب دینی، طبی، عرفانی و حتی ورزشی و… وجود دارد، یعنی در تمام مکاتب برای اینکه به نتیجۀ مطلوب و عالی بتوان رسید باید به آن مکتب و آموزه های آن اعتقاد داشت تا تأثیر آن را بتوان دید.
دعا و سلامتی بدن
در بسیاری از روایات وارد شده است که برای هر بیماری دوائی است، اما یک روایت خاصی وجود دارد که مضمون کلی و مبهم این روایات را تا حدی روشن میکند.
در روایتی امام رضا (علیه السلام) فرمود: (برای هر بیماری دارویی است) اصحاب پرسیدند: آن چیست؟، حضرت فرمود: «لِکُلِّ داءٍ دُعاءٌ» (۹) یعنی اینکه برای هر بیماری دعایی هست. در روایت دیگری امام صادق (علیه السلام) فرمود «عَلَیْکَ بِالدُّعَاءِ فَإِنَّهُ شِفَاءٌ مِنْ کُلِّ دَاءٍ». (۱۰) بر تو باد به دعا کردن که شفای هر درد و بیماری است.
در روایت دیگر امام رضا (علیه السلام) می فرماید: «لَا یَذْهَبُ بِالْأَدْوَاءِ إِلَّا الدُّعَاءُ وَ الصَّدَقَهُ وَ الْمَاءُ الْبَارِدُ». (۱۱) درد و بیمارى ها را چیزى جز دعا و صدقه از بین نمى برد.
از مجموع روایاتی که دربارۀ سلامتی بدن و شفاء از بیماری ها بیان شده است می توان به این نتیجه رسید که تنها داروئی که برای هر درد، بیماری و بلایی تأثیر دارد همان دعا کردن است به صورتی که بعضی روایات این مطلب را می رساند که اگر بیماری وجود داشته باشد که دوایی نداشته باشد، دعا کردن دوای آن است مانند بیماری «سام» که در روایات آمده است که موجب مرگ میشود. (۱۲)
به خاطر همین تأثیر زیاد و عجیب در دعا کردن که باعث سلامتی و شفاء از بیماری میشود و تأکید فراوان آن در دستورات دینی برای دعا کردن و همچنین انواع مباحث در این زمینه نیاز است که هر کدام از موضوعات آن به صورت مقاله و کتاب تدوین گردد.
اسلام که ادعا میکند دعا در سلامتی و شفا تأثیر دارد، باید برای هر بیماری دعای خاص خودش را بیان کند و همین کار را انجام داده است و از طریق امامان (علیه السلام) به ما رسیده است، لذا به عنوان نمونه چند نوع از دعاهایی که برای سلامتی و شفاء از بیماری وارد شده، بیان میگردد.پ
انواع دعا
دعاهای وارد شده در اسلام دو نوع هستند که می توان آنها را به دعاهای عام و دعاهای خاصی تقسیم کرد.
دعاهای عام
یعنی دعاهایی که انسان هنگام بیمار شدن باید بخواند و اختصاص به بیماری خاصی ندارد.
۱- امام رضا (علیه السلام) فرمود در تمام بیماری ها این دعا را بگو «یَا مُنْزِلَ الشِّفَاءِ وَ مُذْهِبَ الدَّاءِ أَنْزِلْ عَلَى وَجَعِیَ الشِّفَاءَ» (۱۳)
۲- امام صادق (علیه السلام) فرمود: این دعا را در بیماریها بخوانید « یا مُنزَل الشِفاء وَ مُذهِبَ الدّاء، اَنزِل عَلی ما بی مِن داء شِفاءً».
۳- امام باقر (علیه السلام) فرمود: حضرت علی (علیه السلام) مریض شد و سپس حضرت پیامبر (صلی الله علیه وآله) نزد حضرت علی (علیه السلام) آمد و فرمود این دعا را بخوان «اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ تَعْجِیلَ عَافِیَتِکَ وَ صَبْراً عَلَى بَلِیَّتِکَ وَ خُرُوجاً إِلَى رَحْمَتِکَ». (۱۴)
دعاهای خاص
دعاهایی که هنگام هر بیماری نسبت به آن بیماری وارد شده و مخصوص فقط همان بیماری است.
(۱) یکی از اصحاب درد زانو داشت و نزد امام باقر (علیه السلام) شکایت کرد و امام (علیه السلام) فرمود: زمانی که نماز خواندی این دعا را بخوان «یَا أَجْوَدَ مَنْ أَعْطَى وَ یَا خَیْرَ مَنْ سُئِلَ وَ یَا أَرْحَمَ مَنِ اسْتُرْحِمَ ارْحَمْ ضَعْفِی وَ قِلَّهَ حِیلَتِی وَ أَعْفِنِی مِنْ وَجَعِی» (۱۵)
۲- امام باقر (علیه السلام) فرمود «هر کسی در عمرش یک مرتبه سوره یاسین را بخواند فقر به او نرسد و جنون به آن نرسد و جزام به آن نرسد». (۱۶)
چگونگی تأثیر کلمات و الفاظ دعاها در درمان
کلمات در طب اسلامی جایگاه ویژه ای دارد. با کلمه و الفاظ می توان تأثیر بسیار زیادی در روحیه بیمار و حتی شخصی که بیمار نیست، گذاشت. الفاظ و کلمات تأثیری شبیه به امواج دارند که روی شخص تأثیر میگذارند و بیماری را درمان میکنند.
به این مثال توجه کنید: یک شخص بیمار است و دو نفر همراه او را به دکتر میبرند و توان ایستادن روی پای خود را ندارد، اما همین که دکتر به او میگوید که تو سالم هستی و هیچ مشکلی نداری، چنان روحیه ای میگیرد که با پای خود از مطب بیرون می آید و نیازی به همراه نیست.
در مقابل شخصی وجود دارد که سالم است و با پای خود به مطلب می رود و دکتر میگوید: تو مریض هستی و فلان بیماری را داری، این کلمه چنان تأثیری روی شخص میگذارد که با پای خود نمی تواند بیرون بیاید از مطب و نیاز پیدا میکند که دو نفر او را همراهی کنند.
این ها مثال ها و تجربه هایی هستند که در تمام دنیا و در تمام مکاتب طبی و اعتقادی اتفاق می افتد و همگان این گونه موارد را روزانه مشاهده میکنند.
حجت الاسلام و المسلمین شیخ عباس تبریزیان در کتاب خود می نویسد: «دانشمند ژاپنی در آزمایش های خود، تأثیر کلمات را به آب ثابت کرد، این دانشمند وقتی کلمات منفی بر روی آب خواند و سپس آب را منجمد کرد و از مولکول هایش عکس گرفت، متوجه شد که مولکول های آب زشت شدهاند و زمانی که کلمات مثبت بر روی آب خواند و سپس آن را منجمد کرد و از مولکول هایش عکس گرفت، متوجه شد که مولکول های آب زیبا شدهاند. (۱۷)
از آنجا که انسان عمده ای از بدنش از آب تشکیل شده است، وقتی کلمات زیبا و مثبت را به او می خوانند، انرژی و توانایی میگیرد و می تواند به بیماری ها غلبه کند.
استاد تبریزیان در کتاب خود ادامه می دهد: «یک مؤسسه انرژی سنجی از آمریکا با من تماس گرفت و گفت که ما با اسامی خداوند درمان میکنیم. او میگفت ما به بیمار میگوییم که به مدت ۱۰الی ۲۰ دقیقه اسامی خداوند: مثلاً؛ کریم، رحیم، رحمن را تکرار کند و در همان زمان، به بیمار دستگاه انرژی سنجی وصل میکنیم.
به این ترتیب متوجه میشویم که هر اسمی روی چه نقطه ای از بدن تأثیر میگذارد، مثلاً یک اسم روی قلب اثر میکند، یک اسم روی کلیه اثر میکند، یک اسم روی کبد اثر میکند، یک اسم روی پا اثر میکند و حتی جالب بود که میگفت: برخی اسامی خداوند در درمان کچلی موثر بودند». (۱۸)
تفکر در مفاهیم و الفاظ دعاها
تفکر در مفاهیم دعاها و معنای آنها یکی از اصلی ترین عوامل تأثیرگذار در درمان و سلامتی توسط دعا میباشد.
مثلاً در روایت داریم که «حوقله» یا همان « لا حَولَ وَ لا قوَّه الّا بِالله» نود و نُه بیماری را درمان میکند که کمترینش همّ و غم است.
در روایات دیگری وارد شده که دعا وسوسه و حزن را از بین میبرد.
از مجموع روایات می فهمیم که «حوقله» برای درمان بیماری هایی همچون؛ همّ، غم، وسوسه، جنون، افسردگی و حزن و اندوه مفید است و با اندک توجهی می توان فهمید که همۀ این ها بیماری های روحی و روانی هستند.
شاید با توجه کردن و تأمل کردن در معنا «حوقله» تا حدی روشن شود که چرا و چگونه بیماری های روحی و روانی را درمان میکند.
اگر در معنای «حوقله» توجه کنیم میبینیم که معنای آن اینگونه است «هیچ حرکت و هیچ نیرویی نیست، مگر به امر خداوند» گفتن حوقله به معنای کنار گذاشتن منیّت و تسلیم شدن در برابر امر پروردگار است. یعنی اینکه همۀ امور به دست خداوند است و هر فعلی که انجام میشود و هر تغییر و دگرگونی که انجام میشود به دست خداوند است. در هر کاری اوست که بخواهد می تواند تغییر و دگرگونی ایجاد کند، لذا اگر کسی این معنا را حقیقتاً بداند و با توجه آن را بگوید خداوند همّ، غم و اندوهش را به طرف میکند.
در روایتی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودند: «اگر بنده حوقله را بگوید، امر خودش را به خداوند متعال واگذار کرد است و این به خداست که کفایتش کند» (۱۹)
شرایط استجابت دعا
از مجموع روایات شرایطی برای دعا کردن وارد شده است که اگر رعایت شود دعا سریع تر به اجابت می رسد و اثرش بیشتر است. اهمّ آنها به شرح ذیل است؛
۱- باید زیاد و مکرر باشد.
۲- هنگام دعا کردن، حاجت را بر زبان بیاورد و بیان کند «در روایت داریم که خداوند می داند که شما چه می خواهید، ولی دوست دارد، گرفتاری خود را بیان کنید».
۳- انسان نباید فقط زمان گرفتاری دعا کند.
۴- بهتر است هنگام دعا کردن انسان دستانش را به سوی آسمان بلند کند و بعد از دعا سر، سینه و صورت خود را مسح کند.
۵- در روایات آمده است که در بعضی اوقات و زمان ها دعا سریع تر به اجابت می رسد (هنگام وزیدن باد، موقع اذان ظهر، موقع خواندن قرآن، بعداز نماز ظهر، موقع صدقه دادن، موقع رفتن به مسجد، در شب جمعه، در روز جمعه، موقعی که دل بشکند، موقعی که ترس از خداوند حاصل شود و در صورتی که با گریه باشد بهتر است، در نماز وتر، ما بین طلوع فجر و طلوع آفتاب، موقع نزول باران، نیمه دوم از شب)
۶- قبل و بعد از دعا به پیامبر و اهل بیتش (علیه السلام) صلوات بفرستد.
۷- بهتر است به صورت جمعی باشد دعا کردن و تعدادشان از ۴ تا ۴۰ نفر باشند و یکی دعا کند و دیگران آمین گویند.
۸- قبل از بیان حاجت خود، ابتدا خداوند را تعظیم کند – حمد و ثنای خداوند بگوید و به گناهان خود اقرار کند- استغفار و توبه کند.
۹- قبل از اینکه برای خود دعا کند ابتدا، برای پدر و مادر و چهل نفر دعا کند.
۱۰- وقتی دعا کرد و حاجتش را بیان کرد بگوید: «ماشاء الله، لا حَولَ وَ لا قوَّهَ الّا بِالله». (۲۰)
نتیجه
تأثیر دعا در سلامتی انسان از نگاه اسلام یک امر مهم و قطعی میباشد. به گونه ای که دین مبین اسلام برای اکثر مشکلات جسمی و روحی دعاهای خاص و عامی را بیان کرده است.
امروزه در بسیاری از مکاتب طبی جدید با این امر که دعا در سلامتی انسان تأثیر دارد مخالفت میشود که شاید یکی از دلایل آن مسائل اقتصادی باشد که بر مکاتب طبی جدید ورود پیدا میکند، اما این یک واقعیت و حقیقت میباشد که دعا کردن و دعادرمانی در بعضی اوقات تأثیری بیشتر از دارودرمانی دارد، به طوری که در بعضی از بیماری ها حتی دانشمندان و پزشکان امروزی هم اذعان دارند که دعا کردن و درمان روحی و روانی بهتر از دارو درمانی جواب می دهد.
مثلا پزشکان امروزی و روانپزشکان امروزی در بعضی بیماری های روحی و بعضی بیماری های جسمی مانند سرطان دعادرمانی و روان درمانی را مهم تر از دارو درمانی می دانند.
حتی امروزه در غرب مؤسسات و پژوهشگاه هایی تأسیس شده که هدف آنها بررسی کردن تأثیر دعا در درمان و برطرف شدن مشکلات روحی و جسمی میباشد.
دین اسلام که در تمام مسائل بشر حرفی برای گفتن دارد و حتی در بعضی موارد مهم ترین و اصلی ترین نظریه را دارد، در این مسائل یعنی مسائل دعادرمانی و روان درمانی کامل ترین و مفید ترین مطالب و مضامین را به خود اختصاص داده است به طوری که در دعاهایی که در اسلام وارد شده اگر از جهت مضمون و مفهوم بررسی شود شگفتی های آن بیشتر ظاهر میشود.
شگفتی هایی که بسیاری از دانشمندان غرب به آن اعتراف کرده و دستور به خواندن آنها دادهاند مانند (جرجی جرداق) مسیحی که دربارۀ نهج البلاغه سخنان عجیبی دارد.
در این دوران که شگفتی های کلام اهل بیت (علیه السلام) و ادعیه روز به روز بیشتر آشکار میشود بر ما لازم است که از آنها پیروی کرده و به راه و روش آنها تمسک بجوییم. باشد که از پیروان حقیقی اسلام و اهل بیت (علیه السلام) باشیم.
پاورقی:
(۱)- ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن
(۲)- قاموس قرآن
(۳)- فرقان: ۷۵
(۴)- فلاح السائل،سید بن طاووس، ص ۶۵
(۵)- انعام: ۴۳
(۶)- فلاح المسائل، سید بن طاووس، ص ۶۶
(۷)- یعنی سیاه دانه
(۸)- فلاح السائل، سید بن طاووس،ص۶۱
(۹)- الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا علیه السلام، ص: ۳۴۵
(۱۰)- الکافی (ط – الإسلامیه)، ج۲، ص: ۴۷۰
(۱۱)- الفقه المنسوب إلى الإمام الرضا علیه السلام، ص: ۳۴۷
(۱۲)- طب الرسول المصطفی، عباس تبریزیان، ج۲، ص ۱۲۴.
(۱۳)- طب الأئمه علیهم السلام، ص: ۳۷
(۱۴)- الکافی (ط – الإسلامیه)، ج۲، ص: ۵۶۷
(۱۵)- الکافی (ط – دارالحدیث)، ج۴، ص: ۵۲۴
(۱۶)- ثواب الاعمال، ص ۱۱۱.
(۱۷)- دراسه، فی طب الرسول المصطفی، عباس تبریزیان،ج۲.
(۱۸)- همان
(۱۹)- المحاسن، ج۱،ص ۴۲.
(۲۰)- دراسه، فی طب الرسول المصطفی، تبریزیان عباس، ج۲.
منبع: حوزه نیوز